آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ مرداد ۱۴۰۴

    Barred

    bɑːrd bɑːd

    معنی barred | جمله با barred

    adjective

    بسته، مسدود (با میله یا نرده)، نرده‌گذاری شده

    The cellar door was barred to prevent anyone from entering.

    درب زیرزمین با میله بسته شده بود تا کسی وارد نشود.

    During the storm, they barred the front door to keep out intruders.

    درطول طوفان، در جلویی را با نرده بستند تا از ورود سارقین جلوگیری کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    barred windows

    پنجره‌های نرده‌دار

    He was barred from Britain.

    ورود او را به انگلیس ممنوع کردند.

    adjective

    راه‌راه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Barred markings on the animal's fur help it camouflage in tall grass.

    لکه‌های راه‌راه روی خز حیوان به او کمک می‌کنند در میان علف‌های بلند استتار کند.

    The snake’s barred skin made it look more intimidating.

    پوست راه‌راه مار آن را ترسناک‌تر نشان می‌داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد barred

    1. adjective equipped or marked with bars
      Synonyms:
      lined marked striped banded ribbed ridged streaked mottled dappled veined brindled checked tabby pleated pied variegated motley parti-colored crosshatched piped stripped twilled tortoise-shell calico
    1. adjective prohibited
      Synonyms:
      forbidden banned outlawed blockaded barricaded crossbarred cancellated meshy latticelike lacelike
    1. verb render unsuitable for passage
      Synonyms:
      blocked stopped obstructed impeded dammed blockaded barricaded cabined
      Antonyms:
      allowed permitted opened loosened unfastened advocated
    1. verb prevent from entering; keep out
      Synonyms:
      prevented prohibited banned forbidden stopped excluded rejected refused denied disallowed discouraged restrained frustrated eliminated precluded interdicted outlawed blacklisted blackballed boycotted ostracized banished exiled relegated segregated suspended repudiated excepted debarred circumvented overridden leaguered
      Antonyms:
      admitted allowed welcomed
    1. verb secure with, or as if with, bars
      Synonyms:
      blocked obstructed shut confined stopped locked barricaded fenced bolted latched excluded walled impeded jammed clogged dammed blockaded corked debarred trammelled
      Antonyms:
      opened freed unbarred

    ارجاع به لغت barred

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «barred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barred

    لغات نزدیک barred

    • - barratry
    • - barre
    • - barred
    • - barred owl
    • - barrel
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.