سومشخص مفرد:
barsوجه وصفی حال:
barringبسته، مسدود، ممنوع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
barred windows
پنجرههای نردهدار
He was barred from Britain.
ورود او را به انگلیس ممنوع کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barred» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barred