سومشخص مفرد:
frustratesوجه وصفی حال:
frustratingسرخورده، درمانده، ناامید، دلسرد، ناکام
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was frustrated with my slow internet connection.
به خاطر اتصال ضعیف اینترنتم درمانده شده بودم.
The teacher became frustrated with the students' lack of attention.
معلم به خاطر فقدان توجه دانشآموزان دلسرد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frustrated» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frustrated