آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Cramped

kræmpt kræmpt

سوم‌شخص مفرد:

cramps

وجه وصفی حال:

cramping

معنی cramped | جمله با cramped

adjective

تنگ، شلوغ، نقلی (جا)، درهم‌برهم، توهم، خرچنگ‌قورباغه (خط)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a cramped room

اتاق تنگ (چون خیلی چیز در آن چپانده شده)

The cramped handwriting on the note made it difficult to read.

دستخط خرچنگ‌قورباغه‌ی یادداشت خواندن را دشوار می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cramped

  1. adjective congested, overcrowded
    Antonyms:
    uncrowded uncongested open free uncramped unobstructed uninhibited

سوال‌های رایج cramped

وجه وصفی حال cramped چی میشه؟

وجه وصفی حال cramped در زبان انگلیسی cramping است.

سوم‌شخص مفرد cramped چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد cramped در زبان انگلیسی cramps است.

ارجاع به لغت cramped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cramped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cramped

لغات نزدیک cramped

پیشنهاد بهبود معانی