آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Confined

American: kənˈfaɪnd British: kənˈfaɪnd

سوم‌شخص مفرد:

confines

وجه وصفی حال:

confining

صفت تفضیلی:

more confined

صفت عالی:

most confined

معنی confined

adjective C2

محدود‌شده

adjective

بستری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد confined

  1. adjective limited, enclosed
    Synonyms:
    restricted limited cramped held restrained in jail jailed imprisoned incarcerated detained locked up in chains bound shut in cooped up bottled up pent circumscribed immobilized bedridden bedfast laid up incommodious sick indisposed iced on ice chilled flattened out grounded hampered hog-tied immured compassed

لغات هم‌خانواده confined

  • adjective
    confined

سوال‌های رایج confined

وجه وصفی حال confined چی میشه؟

وجه وصفی حال confined در زبان انگلیسی confining است.

سوم‌شخص مفرد confined چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد confined در زبان انگلیسی confines است.

صفت تفضیلی confined چی میشه؟

صفت تفضیلی confined در زبان انگلیسی more confined است.

صفت عالی confined چی میشه؟

صفت عالی confined در زبان انگلیسی most confined است.

ارجاع به لغت confined

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confined» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confined

لغات نزدیک confined

پیشنهاد بهبود معانی