گذشتهی ساده:
confinedشکل سوم:
confinedوجه وصفی حال:
confiningمرزها، حدود، محدوده، چارچوبها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
within the confines of the prison
درون محدودهی زندان
He feels safe within the confines of his home.
در محدودهی خانهی خود احساس امنیت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confines» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confines