آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Term

    tɜːrm tɜːm

    گذشته‌ی ساده:

    termed

    شکل سوم:

    termed

    سوم‌شخص مفرد:

    terms

    وجه وصفی حال:

    terming

    شکل جمع:

    terms

    معنی term | جمله با term

    noun countable A2

    لفظ، اصطلاح، جمله، عبارت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    "spore" is a botanical term.

    «هاگ» یک واژه‌ی گیاه‌شناسی است.

    technical terms

    اصطلاحات فنی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a colloquial term

    اصطلاح عامیانه

    a dictionary of medical terms

    فرهنگ واژه‌های پزشکی

    noun countable

    مدت، دوره، نیم‌سال، فصل، موقع، هنگام

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    a term of five years in prison

    دوران پنج‌ساله‌ی زندان

    during the term of an insurance policy

    طی مدت قرارداد بیمه

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the spring term

    نیم‌سال بهاری

    the first term

    ثلث اول

    She was elected to a four-year term.

    او را برای یک دوره‌ی (نمایندگی) چهار‌ساله انتخاب کردند.

    noun countable

    شرط

    according to the terms of the contract

    طبق شرایط قرارداد

    noun countable

    رابطه

    to be on speaking terms with someone

    با کسی روابط مکالمه‌ای داشتن

    They are no longer on friendly terms with each other.

    آن‌ها دیگر با هم روابط دوستانه ندارند.

    verb - transitive

    نامیدن، خواندن، صدا زدن

    They termed him naive but he did not care.

    او را ساده لوح خواندند؛ ولی او توجهی به این حرف‌ها نداشت.

    He was determined to overcome what he termed his hellish selfishness.

    او مصصم بود بر آنچه که آن را خودخواهی جهنمی می‌نامید، چیره شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد term

    1. noun description of a concept
      Synonyms:
      name word title description expression designation phrase language denomination indication head style article caption nomenclature terminology locution moniker appellation vocable
    1. noun time period
      Synonyms:
      time duration period interval space span spell stretch season phase cycle session course turn while go quarter semester tour hitch standing
    1. noun limit
      Synonyms:
      end conclusion finish boundary limitation confine bound terminus close culmination fruition
    1. verb name something
      Synonyms:
      call name label designate title describe style entitle tag dub christen denominate baptize subtitle

    Collocations

    in the long (or short) term

    در آینده‌ی دراز (یا کوتاه) مدت

    Idioms

    bring to terms

    مطیع کردن، وادار به پذیرش کردن، (به زور) قبولاندن

    come to terms

    به توافق رسیدن

    سوال‌های رایج term

    گذشته‌ی ساده term چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده term در زبان انگلیسی termed است.

    شکل سوم term چی میشه؟

    شکل سوم term در زبان انگلیسی termed است.

    شکل جمع term چی میشه؟

    شکل جمع term در زبان انگلیسی terms است.

    وجه وصفی حال term چی میشه؟

    وجه وصفی حال term در زبان انگلیسی terming است.

    سوم‌شخص مفرد term چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد term در زبان انگلیسی terms است.

    ارجاع به لغت term

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «term» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/term

    لغات نزدیک term

    • - tergum
    • - teriyaki
    • - term
    • - term insurance
    • - term paper
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.