گذشتهی ساده:
entitledشکل سوم:
entitledسومشخص مفرد:
entitlesوجه وصفی حال:
entitlingهمچنین میتوان از intitle به جای entitle استفاده کرد.
حق دادن، شایسته دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My article was published in a book entitled Milton and Homer.
مقالهی من در کتابی با عنوان «میلتون و هومر» چاپ شد.
The article was entitled "the Sources of Discord."
عنوان مقاله «سرچشمههای ناهمسازی» بود.
His age entitles him to a pension.
سن، او را مشمول دریافت حقوق بازنشستگی میکند.
He is entitled to cancel the contract any time he wishes.
او حق دارد هر وقت بخواهد قرارداد را فسخ کند.
you are entitled to your opinion
شما مجاز به داشتن نظریات خودتان هستید (در عقاید خود آزادید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «entitle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entitle