امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nickname

ˈnɪkneɪm ˈnɪkneɪm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    nicknamed
  • شکل سوم:

    nicknamed
  • سوم‌شخص مفرد:

    nicknames
  • وجه وصفی حال:

    nicknaming
  • شکل جمع:

    nicknames

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive countable
( nicknack ، knickknack =) کنیه، نام خودمانی، کنیه دادن، ملقب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- At school they nicknamed him "lanky."
- در مدرسه او را «لاغرو» صدا می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nickname

  1. noun informal title
    Synonyms:
    name label tag handle denomination title style moniker appellation epithet sobriquet byname byword familiar name pet name diminutive

ارجاع به لغت nickname

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nickname» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nickname

لغات نزدیک nickname

پیشنهاد بهبود معانی