گذشتهی ساده:
nicknamedشکل سوم:
nicknamedسومشخص مفرد:
nicknamesوجه وصفی حال:
nicknamingشکل جمع:
nicknames( nicknack ، knickknack =) کنیه، نام خودمانی، کنیه دادن، ملقب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
At school they nicknamed him "lanky."
در مدرسه او را «لاغرو» صدا میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nickname» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nickname