گذشتهی ساده:
titledشکل سوم:
titledسومشخص مفرد:
titlesوجه وصفی حال:
titlingشکل جمع:
titlesلقب، سمت، عنوان، اسم، نام، مقام
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
the title of the newspaper's article
عنوان مقالهی روزنامه
a book under the title of "the Eagle's Nest"
کتابی تحت عنوان «آشیان عقاب»
What is the title of his new movie?
اسم فیلم جدید او چیست؟
The title of this play is "Hamlet".
نام این نمایشنامه "هملت" است.
"lord" and "duke" are aristocratic titles.
«لرد» و «دوک» القاب اشرافی هستند.
He does not use the title "doctor" in front of his name.
او عنوان «دکتر» را جلو اسم خود بهکار نمیبرد.
For his services he was given the title "father of the nation."
بهدلیل خدماتش به او عنوان «پدر ملت» را دادند.
Greece won four titles in track and field.
در مسابقات دو و میدانی، یونان صاحب چهار مقام قهرمانی شد.
a title match
مسابقهی قهرمانی
the title song
ترانهای که نامش با عنوان نمایش یکی است
the title story
داستانی که عنوان کتاب با نام آن یکی است
حق، استحقاق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has no title to this land.
او حقی نسبت به این زمین ندارد.
His devotion gives him a title to our gratitude.
فداکاری او، وی را مستحق امتنان ما میکند.
عنوان نوشتن، عنوان دادن، لقب دادن، نام نهادن
He titled himself "King of the Franks."
او به خود عنوان «شاه فرانکها» را داد.
عنوان شغلی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «title» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/title