فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dibs

dɪbz dɪbz

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

(عامیانه) حق (مالکیت)، ادعا

I have dibs on that piece of cake.

چشمم دنبال آن کیک است.

I have dibs on that last slice of pizza.

من روی آن تکه‌ی آخر پیتزا ادعا دارم.

noun

(عامیانه) پول در مقادیر اندک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dibs

  1. noun claim
    Synonyms:
    request rights entitlement privilege dueness preemptive declaration

ارجاع به لغت dibs

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dibs» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dibs

لغات نزدیک dibs

پیشنهاد بهبود معانی