شکل جمع:
privilegesامتیاز، رجحان، مزیت، حق ویژه
class privileges
امتیازات طبقاتی
one of the privileges of belonging to this club
یکی از مزایای عضویت در این باشگاه
Bravery in war entitled him to receive special privileges.
شجاعت در جنگ او را مستحق دریافت امتیازات ویژهای کرد.
the accumulation of wealth, property, and privilege
گردآوری ثروت و ملک و امتیاز
It was my privilege to have worked with your deceased father.
افتخار همکاری با پدر مرحوم شما را داشتم.
the privilege of trial by jury
حق محاکمه شدن توسط هیئت منصفه
اعطا کردن، بخشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the privileged classes of each society
طبقات ممتاز هر اجتماع
some specially privileged institutions
برخی از مؤسسات دارای امتیازات ویژه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «privilege» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/privilege