امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Privileged

ˈprɪvəlɪdʒd ˈprɪvəlɪdʒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more privileged
  • صفت عالی:

    most privileged

معنی

adjective C1
امتیاز‌دار، دارای امتیاز یا حق ویژه، مصون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد privileged

  1. adjective favored, elite
    Synonyms:
    advantaged entitled honored indulged powerful ruling special
    Antonyms:
    disadvantageous poor underprivileged
  1. adjective allowed, exempt
    Synonyms:
    authorized chartered eligible empowered entitled excused franchised free furnished granted immune kosher legit licensed okay okayed palatine qualified sanctioned special vested
    Antonyms:
    prevented unexempt
  1. adjective confidential, secret
    Synonyms:
    exceptional for eyes only inside not for publication off the record on the QT privy special top secret under one’s hat
    Antonyms:
    known open public

ارجاع به لغت privileged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «privileged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/privileged

لغات نزدیک privileged

پیشنهاد بهبود معانی