فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Kosher

ˈkoʊʃər ˈkəʊʃə

گذشته‌ی ساده:

koshered

شکل سوم:

koshered

سوم‌شخص مفرد:

koshers

وجه وصفی حال:

koshering

توضیحات:

همچنین می‌توان از kasher به‌ جای kosher استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کاشر، کوشر (حلال یهودی)

He only eats kosher food, even when traveling abroad.

او حتی هنگام سفر به خارج فقط غذای کاشر می‌خورد.

They opened a kosher restaurant in the city center.

آن‌ها رستوران کوشری در مرکز شهر افتتاح کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

kosher food

خوراک حلال

a kosher restaurant

رستوران کوشر

adjective informal

قانونی، قابل اعتماد، مشروع، درست‌وحسابی، معتبر، درست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The lawyer confirmed that all the documents were kosher.

وکیل تأیید کرد که همه‌ی اسناد قانونی هستند.

Is this investment fully kosher, or are there hidden risks?

آیا این سرمایه‌گذاری کاملاً قابل اعتماد است یا خطرات پنهانی دارد؟

verb - transitive

کوشر کردن، کاشر کردن

The rabbi showed us how to kosher cooking utensils.

خاخام به ما نشان داد چگونه وسایل پخت‌وپز را کاشر کنیم.

All meat in this restaurant is koshered according to traditional Jewish law.

تمام گوشت‌های این رستوران طبق شریعت سنتی یهود کوشر شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد kosher

  1. adjective ritually proper
    Synonyms:
    clean decent apropos undefiled ritually pure
  1. adjective legitimate
    Synonyms:
    legal genuine proper acceptable permissible permitted authentic according to law

ارجاع به لغت kosher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kosher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kosher

لغات نزدیک kosher

پیشنهاد بهبود معانی