اصل، اصیل (در مقابل ساختگی یا بدلی)
The couple proudly displayed their collection of authentic antiques.
این زوج مجموعهی عتیقههای اصل خود را با افتخار به نمایش گذاشتند.
The historian confirmed that the ancient artifact was an authentic relic from the Roman Empire.
مورخ تأیید کرد که این اثر باستانی یک یادگار مقدس اصل از امپراتوری روم است.
صحیح، درست، واقعی، موثق، معتبر، قابلاعتماد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an authentic news report
گزارش خبری معتبر
an authentic smile
یک لبخند صادقانه (واقعی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «authentic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/authentic