با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Authentic

ɑːˈθent̬ɪk ɔːˈθentɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
اصل، اصیل (در مقابل ساختگی یا بدلی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The couple proudly displayed their collection of authentic antiques.
- این زوج مجموعه‌ی عتیقه‌های اصل خود را با افتخار به نمایش گذاشتند.
- The historian confirmed that the ancient artifact was an authentic relic from the Roman Empire.
- مورخ تأیید کرد که این اثر باستانی یک یادگار مقدس اصل از امپراتوری روم است.
adjective
صحیح، درست، واقعی، موثق، معتبر، قابل‌اعتماد
- an authentic news report
- گزارش خبری معتبر
- an authentic smile
- یک لبخند صادقانه (واقعی)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد authentic

  1. adjective real, genuine
    Synonyms: accurate, actual, authoritative, bona fide, certain, convincing, credible, creditable, dependable, factual, faithful, for real, legit, legitimate, official, original, pure, reliable, sure, true, trustworthy, trusty, twenty-four carat, valid, veritable
    Antonyms: counterfeit, fake, false, falsified, unauthorized, ungenuine, unreal

لغات هم‌خانواده authentic

ارجاع به لغت authentic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «authentic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/authentic

لغات نزدیک authentic

پیشنهاد بهبود معانی