auth بهترتیب از راست به چپ مخفف لغات authorized ،author ،authentic است.
معتبر، موثق
The news report was an auth source.
این گزارش یک منبع موثق بود.
She's an auth designer in the fashion industry.
او یک طراح معتبر در صنعت مد است.
نویسنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Auth bio should be included on the cover.
زندگینامهی نویسنده باید روی جلد درج شود.
Please check the auth details before publishing.
لطفاً قبلاز انتشار، ریزهکاریهای نویسنده را بررسی کنید.
مجاز
She is the only auth person to sign legal documents.
او تنها شخص مجازی است که اسناد قانونی را امضا میکند.
Only auth users can make changes to the system settings.
فقط کاربران مجاز میتوانند در تنظیمات سیستم تغییراتی ایجاد کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «auth» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/auth