واقعی، حقیقی، واقعاً، حقیقتاً
I can't believe you did that for real!
باورم نمیشه واقعاً این کارو کردی!
I can’t believe she won the lottery; this is for real!
من نمیتونم باور کنم که برنده شدنش در لاتاری حقیقیه!
موفق، خوب (در انجام کاری)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I didn't think he could do it, but his skills are for real.
من فکر نمیکردم او بتواند این کار را انجام دهد؛ اما مهارتهای او خوب است.
That new restaurant is for real; the food is outstanding!
آن رستوران جدید موفق است؛ (زیرا) غذایش فوقالعاده است!
جدی، جداً
I can’t believe you got the promotion; are you for real?
من نمیتوانم باور کنم که شما ترفیع گرفتید؛ آیا شما جدی هستید؟
This is the best pizza I've ever had, for real!
جداً این بهترین پیتزایی است که تابهحال خوردهام!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «for real» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/for-real