myself, my own
آنقدر عصبانی شده بودم که نتوانستم جلو خودم را بگیرم.
I was so angry that I couldn't contain myself.
دوست دارم اتاقم را خودم مبله کنم.
I like to furnish my own room myself.
کلمهی «خودم» در زبان انگلیسی به myself ترجمه میشود.
«خودم» واژهایست که در زبان فارسی برای تأکید بر هویت فردی گوینده بهکار میرود. این کلمه، ضمیر تأکیدی و بازتابی است و معمولاً زمانی بهکار میرود که فرد بخواهد بر عمل یا تجربهای که مستقیماً به خودش مربوط است، تأکید کند. مثلاً در جملهی «این کار را خودم انجام دادم»، گوینده نشان میدهد که بدون کمک دیگران، کاری را شخصاً انجام داده است. چنین استفادههایی حس مالکیت، استقلال یا حتی غرور را منتقل میکند.
اما «خودم» تنها در توصیف عمل نیست که کاربرد دارد؛ این واژه گاه بار معنایی عمیقتری هم پیدا میکند. در بسیاری از جملات روزمره یا متون ادبی، «خودم» میتواند حامل مفاهیم هویتی، احساسی یا روانی باشد. جملهای مانند «با خودم حرف میزدم» یا «نمیدانم از خودم چه میخواهم» نشانههایی از گفتوگوی درونی، تردید، خودشناسی یا حتی تنهایی انسان دارد. اینجاست که «خودم» از یک ضمیر ساده فراتر میرود و به ابزاری برای کاوش در لایههای درونی شخصیت انسان تبدیل میشود.
از دیدگاه روانشناسی و فلسفه، «خودم» یکی از مفاهیم کلیدی در فهم هویت فردیست. اینکه یک فرد چگونه «خود» را تعریف میکند و چه نگاهی به «خودِ واقعی» یا «خودِ ایدهآل» دارد، اساس بسیاری از تحلیلهای روانکاوانه، خودآگاهی و رشد شخصی را تشکیل میدهد. بهبیان دیگر، «خودم» نه فقط یک واژه، بلکه دروازهای به درک رابطهی فرد با خویشتن، جامعه و جهان اطرافش است.
در ادبیات، شاعران و نویسندگان بارها از «خودم» برای بیان درونیترین لایههای احساسات و افکار بهره گرفتهاند. «خودم» گاه تجلی فردیت شاعر، گاه فریادی از درون، و گاه پرسشی از هستیست.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خودم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودم