Exactly

ɪɡˈzæktli ɪɡˈzæktli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2
درست، عیناً، کاملاً، دقیقاً، به‌درستی، به‌کلی، یکسره، چنین است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- I know exactly where they went.
- من دقیقا می‌دانم آن‌ها کجا رفتند.
- Tell us exactly what happened and don't prevaricate.
- دقیقاً به ما بگویید چه اتفاقی افتاده است و زیاده‌روی نکنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exactly

  1. adverb accurately, particularly
    Synonyms: absolutely, altogether, bang, carefully, completely, correctly, definitely, explicitly, expressly, faithfully, faultlessly, for a fact, for certain, for sure, indeed, in every respect, just, literally, methodically, no mistake, on the dot, on the money, on the nail, on the nose, positively, precisely, quite, right, rigorously, scrupulously, severely, sharp, specifically, square, strictly, the ticket, totally, truly, truthfully, unequivocally, unerringly, utterly, veraciously, wholly
    Antonyms: inaccurately, inexactly

ارجاع به لغت exactly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exactly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exactly

لغات نزدیک exactly

پیشنهاد بهبود معانی