امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expressly

ɪkˈspresli ɪkˈspresli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
آشکارا (به‌صراحت)، آنی، درحال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He told us expressly to refrain from smoking.
- او به صراحت از ما خواست که از سیگار کشیدن خودداری کنیم.
- The house was bought expressly for her.
- خانه را مخصوص برای او خریده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expressly

  1. adverb purposely
    Synonyms:
    intentionally on purpose specifically specially particularly precisely exactly especially in specie
  1. adverb definitely, unambiguously
    Synonyms:
    absolutely positively clearly plainly directly distinctly specifically explicitly unambiguously unequivocally decidedly unmistakably categorically outright manifestly in no uncertain terms pointedly
    Antonyms:
    ambiguously

ارجاع به لغت expressly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expressly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expressly

لغات نزدیک expressly

پیشنهاد بهبود معانی