فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Particularly

pərˈtɪkjələrli pəˈtɪkjələli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb B1

یک‌کاره، مخصوصاً، به‌خصوص، یک جور مخصوص، به‌طرز مخصوص، جز‌به‌جز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Education, particularly in rural areas ...

آموزش و پرورش به‌ویژه در نواحی روستایی ...

a particularly cold winter

زمستانی فوق‌العاده سرد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He eats children, particularly bad children!

او بچه‌ها را می‌خورد به‌ویژه بچه‌های بد را !

The spare parts were particularly described and priced.

ابزار یدکی قلم به قلم شرح‌ داده‌ شده و قیمت‌گذاری شده بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد particularly

  1. adverb specifically
    Synonyms:
    especially specially expressly explicitly distinctly notably markedly decidedly principally individually exceptionally unusually surprisingly singularly uncommonly outstandingly peculiarly
    Antonyms:
    generally usually commonly

ارجاع به لغت particularly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «particularly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/particularly

لغات نزدیک particularly

پیشنهاد بهبود معانی