امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Particulate

    pərˈtɪkjələt pɑːˈtɪkjələt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    به‌صورت ذره، دارای ذرات ریز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد particulate

    1. noun A small discrete mass of solid or liquid matter that remains individually dispersed in gas or liquid emissions (usually considered to be an atmospheric pollutant)
      Synonyms:
      particulate-matter
    1. adjective Composed of distinct particles
      Antonyms:
      nonparticulate

    ارجاع به لغت particulate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «particulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/particulate

    لغات نزدیک particulate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return