اساساً، بهطور کلی، بیشتر، در اصل، عمدتاً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The committee meets principally to discuss budget allocations.
این کمیته عمدتاً برای بحث در مورد تخصیص بودجه تشکیل جلسه میدهد.
The event will, principally, highlight local artists.
این رویداد در اصل هنرمندان محلی را برجسته خواهد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «principally» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/principally