صفت تفضیلی:
more basicallyصفت عالی:
most basicallyبهطور اساسی، در اصل، اساساً، در اساس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I was basically a coward.
در اصل یک بزدل بودم.
All cheeses are made in basically the same way.
همهی پنیرها اساساً به یک روش درست میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «basically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basically