آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Primarily

praɪˈmerəli ˈpraɪmərəli

معنی primarily | جمله با primarily

adverb B2

عمدتاً، بیشتر

The restaurant's menu is primarily vegetarian.

منوی رستوران عمدتاً گیاهی است.

His commute to work is primarily by train.

رفت‌وآمد او به محل کار بیشتر با قطار است.

adverb

در وهله‌ی نخست، در درجه‌ی اول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The team's success was primarily due to their dedication and hard work.

موفقیت این تیم در وهله‌ی نخست به دلیل فداکاری و تلاششان بود.

She chose her college based primarily on its location.

او کالج خود را در درجه‌ی اول براساس موقعیت آن انتخاب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد primarily

  1. adverb in the beginning
    Synonyms:
    initially at first originally at the start in the first place from the start first and foremost primitively
    Antonyms:

ارجاع به لغت primarily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «primarily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/primarily

لغات نزدیک primarily

پیشنهاد بهبود معانی