فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Especially

    ɪˈspeʃli ɪˈspeʃli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb A2
    به‌ویژه، به‌خصوص، مخصوصاً، خصوصاً

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - We are especially interested in meeting him.
    - به‌ویژه مشتاق دیدار او هستیم.
    - Everyone is responsible, especially you!
    - همه مسئول هستند به‌ویژه شما!
    - food especially prepared for the patients
    - خوراکی که مخصوص بیماران تهیه شده است
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد especially

    1. adverb exceptionally, particularly
      Synonyms:
      mainly primarily chiefly notably markedly unusually particularly specially strikingly specifically expressly eminently remarkably extraordinarily signally uncommonly wonderfully abnormally peculiarly uniquely principally outstandingly exclusively in particular above all before all else preeminently singularly supremely in specie strangely curiously oddly unaccountably uncustomarily
      Antonyms:
      usually normally ordinarily generally commonly unexceptionally

    ارجاع به لغت especially

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «especially» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/especially

    لغات نزدیک especially

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه