Strangely

ˈstreɪndʒli ˈstreɪndʒli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb B2
به‌طور غریب یا بیگانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strangely

  1. adverb In a strange manner
    Synonyms: oddly, queerly, funnily
  2. adjective
    Synonyms: newly, unfamiliarly, unnaturally, uncommonly, exceptionally, rarely, fantastically, amazingly, surprisingly, startlingly, strikingly, singularly, remarkably, unutterably, indescribably, peculiarly, ineffably, uniquely, unusually, uncustomarily, astonishingly, exotically, marvelously
    Antonyms: regularly, commonly, usually

لغات هم‌خانواده strangely

ارجاع به لغت strangely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strangely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strangely

لغات نزدیک strangely

پیشنهاد بهبود معانی