فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Newly

ˈnuːli ˈnjuːli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more newly
  • صفت عالی:

    most newly

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb B2
    به‌تازگی، اخیراً
    • - a newly-established office
    • - اداره‌ای که تازگی تأسیس‌شده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد newly

  1. adverb recently
    Synonyms: anew, freshly, just, lately, latterly, of late
    Antonyms: past

لغات هم‌خانواده newly

ارجاع به لغت newly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newly

لغات نزدیک newly

پیشنهاد بهبود معانی