فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Anew

əˈnuː əˈnjuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    از نو، دوباره، به‌طرز نوین، از سر
    • - Hossein gave up smoking a month ago but yesterday he started anew.
    • - حسین یک ماه پیش سیگار را ترک کرد؛ ولی دیروز دوباره شروع کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد anew

  1. adjective, adverb fresh; again
    Synonyms: afresh, another time, come again, de novo, from scratch, from the beginning, in a different way, in a new way, lately, new, newly, once again, once more, one more time, over, over again, recently

ارجاع به لغت anew

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anew

لغات نزدیک anew

پیشنهاد بهبود معانی