دگربار، پس، دوباره، باز، یکبار دیگر، دیگر، از طرف دیگر، نیز، بهعلاوه، از نو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He came again.
او دوباره آمد.
Please say (it) again.
لطفاً یکبار دیگر تکرار کنید.
Write again.
باز هم بنویس.
It was like being a child again.
احساس میکردم که دوباره بچه شدهام.
Again, we must consider that...
همچنین باید توجه داشت که ...
Ahmad might go and again he might not.
شاید احمد برود؛ ولی امکان نرفتن او هم وجود دارد.
Once again spring will come and flowers will bloom.
باز هم بهار خواهد آمد و گلها خواهند شکفت.
مکرراً، پی در پی، چندین بار
دو برابر، دو بار، همانقدر
یکبار دیگر، باز، باز هم
بارها و بارها، بهکرّات، بهدفعات، چندین و چند بار
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «again» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/again