آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴

    Again

    əˈɡen əˈɡen / / əˈɡeɪn əˈɡen / / əˈɡeɪn

    معنی again | جمله با again

    adverb A1

    دگربار، پس، دوباره، باز، یک‌بار دیگر، دیگر، از طرف دیگر، نیز، به‌علاوه، از نو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    He came again.

    او دوباره آمد.

    Please say (it) again.

    لطفاً یکبار دیگر تکرار کنید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Write again.

    باز هم بنویس.

    It was like being a child again.

    احساس می‌کردم که دوباره بچه شده‌ام.

    Again, we must consider that...

    همچنین باید توجه داشت که ...

    Ahmad might go and again he might not.

    شاید احمد برود؛ ولی امکان نرفتن او هم وجود دارد.

    Once again spring will come and flowers will bloom.

    باز هم بهار خواهد آمد و گل‌ها خواهند شکفت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد again

    1. adverb another time; repeated
      Synonyms:
      repeatedly once more anew afresh recurrently reiteratively over and over newly freshly over one more time anon bis come again encore
    1. adverb in addition
      Synonyms:
      also then besides further moreover additionally furthermore

    Collocations

    again and again

    مکرراً، پی در پی، چندین بار

    as much again

    دو برابر، دو بار، همان‌قدر

    once again

    یکبار دیگر، باز، باز هم

    Idioms

    time and again

    بارها و بارها، به‌کرّات، به‌دفعات، چندین و چند بار

    سوال‌های رایج again

    معنی again به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Again» در زبان فارسی به «دوباره» یا «مجدد» ترجمه می‌شود.

    «Again» یکی از قیدهای رایج در زبان انگلیسی است که برای بیان تکرار یا بازگشت به انجام کاری به کار می‌رود. این کلمه نشان می‌دهد که عملی یا رخدادی بار دیگر اتفاق می‌افتد یا ادامه می‌یابد. برای مثال، جمله «Please say that again» به معنی «لطفاً آن را دوباره بگو» نشان‌دهنده درخواست برای تکرار یک جمله یا سخن است.

    در کاربردهای مختلف، «again» می‌تواند بیانگر بازگشت به حالت قبلی، ادامه یک فعالیت پس از وقفه، یا تأکید بر تکرار باشد. این قید در گفتار و نوشتار روزمره بسیار پرکاربرد است و نقش مهمی در روانی و وضوح ارتباطات دارد.

    از نظر دستوری، «again» معمولاً در انتهای جمله یا پس از فعل اصلی قرار می‌گیرد، اما می‌تواند در موقعیت‌های مختلف جمله بسته به تأکید و سبک زبان استفاده شود. همچنین، «again» در ترکیب با سایر واژگان و عبارات، معانی متفاوت و گسترده‌تری پیدا می‌کند، مانند «once again» (یک بار دیگر) یا «again and again» (بارها و بارها).

    از لحاظ معنایی، «again» بیانگر فرصتی دوباره، تکرار، یا بازگشت است که در موقعیت‌های مختلف زندگی روزمره، آموزش، کار و روابط انسانی کاربرد دارد و به انتقال مفهوم استمرار یا بازگشت کمک می‌کند.

    «Again» قیدی ساده اما پرکاربرد است که به بیان تکرار، بازگشت و استمرار در انجام امور کمک می‌کند. شناخت کاربردهای این کلمه موجب بهبود مهارت‌های گفتاری و نوشتاری شده و ارتباطات را طبیعی‌تر و دقیق‌تر می‌سازد.

    ارجاع به لغت again

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «again» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/again

    لغات نزدیک again

    • - ag
    • - aga
    • - again
    • - again and again
    • - against
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.