فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Again

əˈɡen əˈɡen / / əˈɡeɪn əˈɡen / / əˈɡeɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A1
    دگربار، پس، دوباره، باز، یک‌بار دیگر، دیگر، از طرف دیگر، نیز، به‌علاوه، از نو
    • - He came again.
    • - او دوباره آمد.
    • - Please say (it) again.
    • - لطفاً یکبار دیگر تکرار کنید.
    • - Write again.
    • - باز هم بنویس.
    • - It was like being a child again.
    • - احساس می‌کردم که دوباره بچه شده‌ام.
    • - Again, we must consider that...
    • - همچنین باید توجه داشت که ...
    • - Ahmad might go and again he might not.
    • - شاید احمد برود؛ ولی امکان نرفتن او هم وجود دارد.
    • - Once again spring will come and flowers will bloom.
    • - باز هم بهار خواهد آمد و گل‌ها خواهند شکفت.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد again

  1. adverb another time; repeated
    Synonyms: afresh, anew, anon, bis, come again, encore, freshly, newly, once more, one more time, over, over and over, recurrently, reiteratively, repeatedly
  2. adverb in addition
    Synonyms: additionally, also, besides, further, furthermore, moreover, on the contrary, on the other hand, then

Phrasal verbs

  • then again

    و اما، از سوی دیگر، از نظر دیگر، از طرف دیگر، از طرفی

Collocations

ارجاع به لغت again

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «again» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/again

لغات نزدیک again

پیشنهاد بهبود معانی