بهتازگی، تازه، با نیروی تازه، از روی خامی، از نو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
freshly arrived from Europe
تازه از فرنگ آمده
A freshly painted room.
اتاقی که به تازگی رنگ شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freshly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freshly