جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

Refreshments

rɪˈfrɛʃmənts rɪˈfrɛʃmənts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

formal

پذیرایی (مقدار کمی غذا و نوشیدنی که در جلسه یا رویداد ورزشی و غیره ارائه می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The conference room was set up with a variety of refreshments, including coffee, tea, and pastries.

در اتاق کنفرانس انواع پذیرایی از جمله قهوه، چای و شیرینی چیده شده بود.

The company's annual general meeting included a spread of refreshments for shareholders to enjoy.

در مجمع عمومی سالانه‌ی شرکت پذیرایی‌هایی قرار داده شده بود که سهامداران از آن لذت می‌بردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refreshments

noun activity that refreshes and recreates; activity that renews your health and spirits by enjoyment and relaxation

Synonyms:

drinks beverages snacks treats lunches foods recreations stimulations regenerations

لغات هم‌خانواده refreshments

noun
freshness, refreshment, refresher, refreshments

adjective
fresh, refreshing, refreshed

verb - transitive
refresh

verb - intransitive
freshen

adverb
freshly, refreshingly

ارجاع به لغت refreshments

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «refreshments» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refreshments

لغات نزدیک refreshments

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!