۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Refreshed

rɪˈfreʃt rɪˈfreʃt

سوم‌شخص مفرد:

refreshes

وجه وصفی حال:

refreshing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

نونیروشده، تجدید قوا پیداکرده، رفرش‌شده، از خستگی درآمده، شاداب، سرحال‌، بانشاط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I feel so refreshed after that cup of tea.

پس از نوشیدن آن فنجان چای، احساس می‌کنم از خستگی درآمده‌ام.

A catnap can make you feel refreshed.

یه چرت می‌تونه تو سرحال‌ کنه.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refreshed

  1. verb make (to feel) fresh
    Synonyms:
    renewed restored renovated rejuvenated revamped refurbished furbished re-created
    Antonyms:
    tired wearied damaged ruined
  1. verb refresh one's memory
    Synonyms:
    revived restored renewed strengthened rejuvenated replenished revitalized energized invigorated stimulated cheered prompted reviewed revised renovated recreated jogged reanimated reinvigorated enlivened modernized rested cooled revivified
  1. adjective with restored energy
    Synonyms:
    fresh invigorated reinvigorated

لغات هم‌خانواده refreshed

سوال‌های رایج refreshed

وجه وصفی حال refreshed چی میشه؟

وجه وصفی حال refreshed در زبان انگلیسی refreshing است.

سوم‌شخص مفرد refreshed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد refreshed در زبان انگلیسی refreshes است.

ارجاع به لغت refreshed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refreshed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refreshed

لغات نزدیک refreshed

پیشنهاد بهبود معانی