آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ آبان ۱۴۰۴

    Energized

    ˈɛndɚˌdʒaɪzd ˈɛnəˌdʒaɪzd

    معنی energized | جمله با energized

    adjective

    باانرژی، انرژی‌یافته، پرانرژی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    After a good night's sleep, I woke up feeling energized.

    بعد از یک خواب شبانه‌ی خوب احساس پرانرژی بودن داشتم.

    The energized atmosphere at the office was contagious, leading to increased productivity among the employees.

    فضای پرانرژی دفتر سرایت‌پذیر بود و باعث افزایش بهره‌وری کارکنان می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد energized

    1. verb raise to a higher energy level
      Synonyms:
      excited stimulated activated animated aroused invigorated vitalized primed braced fortified fuelled electrified exhilarated
      Antonyms:
      tired weakened debilitated wearied sapped

    سوال‌های رایج energized

    معنی energized به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «energized» به عنوان صفت (adjective) در زبان فارسی معمولاً به معنای «پرانرژی»، «سرحال»، «با نشاط»، «باانرژی» ترجمه می‌شود.

    این کلمه توصیف‌کننده‌ی حالتی است که فرد یا گروهی دارای نیروی جسمی یا ذهنی زیاد، انگیزه و شوق فراوان برای انجام کاری باشند و احساس قدرت و توانایی کنند. وقتی کسی «energized» است، یعنی پر از انگیزه، قدرت و تمایل به فعالیت و پیشرفت است و به طور کلی حالتی از پویایی و سرزندگی را نشان می‌دهد.

    واژه‌ی «energized» از فعل «energize» گرفته شده که به معنای «انرژی دادن»، «تقویت کردن» یا «نیرو بخشیدن» است. وقتی به کسی یا چیزی انرژی داده می‌شود، آن فرد یا موضوع به شکلی فعال‌تر و قوی‌تر عمل می‌کند. این انرژی می‌تواند جسمی، ذهنی یا حتی احساسی باشد و باعث شود فرد با انگیزه‌تر، متمرکزتر و مؤثرتر باشد.

    این صفت معمولاً در موقعیت‌هایی به کار می‌رود که فرد بعد از استراحت، تغذیه مناسب، ورزش، یا دریافت انگیزه و تشویق، احساس سرزندگی و قدرت می‌کند. برای مثال، کسی که بعد از یک خواب خوب یا یک جلسه‌ی انگیزشی «energized» است، آماده‌ی انجام کارهای مهم و چالش‌برانگیز می‌شود. همچنین در محیط‌های کاری و آموزشی، افراد «energized» معمولاً بهره‌وری بالاتری دارند و روحیه بهتری نشان می‌دهند.

    از نظر روان‌شناسی، حالت «energized» با احساس شادی، رضایت، و انگیزه همراه است که می‌تواند باعث افزایش تمرکز، خلاقیت و کارایی شود. این حالت می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند موفقیت در انجام یک کار، دریافت حمایت اجتماعی، یا هدف‌گذاری مناسب باشد. بنابراین، داشتن احساس «energized» اهمیت زیادی در بهبود کیفیت زندگی و عملکرد فرد دارد.

    از منظر فرهنگی، «energized» به عنوان نمادی از پویایی و نشاط شناخته می‌شود و در تبلیغات، ورزش، هنر و حتی زندگی روزمره به شکل‌های مختلف بیان می‌شود. این حالت معمولاً با ویژگی‌هایی مانند مثبت‌اندیشی، پایداری و توانمندی همراه است و نقش مهمی در موفقیت‌های فردی و جمعی ایفا می‌کند.

    کلمه‌ی «energized» یادآور حالتی است که فرد با نیروی تازه، انگیزه و شور فعالیت، به استقبال چالش‌ها و فرصت‌های جدید می‌رود. این واژه به ما نشان می‌دهد که انرژی نه تنها منبعی جسمی بلکه عاملی روانی و اجتماعی است که می‌تواند زندگی را معنادارتر و مؤثرتر کند و باعث پیشرفت و بهبود مستمر شود.

    ارجاع به لغت energized

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «energized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endrgized

    لغات نزدیک energized

    • - energiser
    • - energize
    • - energized
    • - energizer
    • - energizing
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.