آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Energized

ˈɛndɚˌdʒaɪzd ˈɛnəˌdʒaɪzd

معنی energized | جمله با energized

adjective

باانرژی، انرژی‌یافته، پرانرژی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

After a good night's sleep, I woke up feeling energized.

بعد از یک خواب شبانه‌ی خوب احساس پرانرژی بودن داشتم.

The energized atmosphere at the office was contagious, leading to increased productivity among the employees.

فضای پرانرژی دفتر سرایت‌پذیر بود و باعث افزایش بهره‌وری کارکنان می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد energized

  1. verb raise to a higher energy level
    Synonyms:
    excited stimulated activated animated aroused invigorated vitalized primed braced fortified fuelled electrified exhilarated
    Antonyms:
    tired weakened debilitated wearied sapped

ارجاع به لغت energized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «energized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/endrgized

لغات نزدیک energized

پیشنهاد بهبود معانی