سومشخص مفرد:
electrifiesوجه وصفی حال:
electrifyingبرقدار (شده)، دارای نیروی برق
an electrified trolley system
سیستم ترولی برقدار
an electrified fence
حصار دارای نیروی برق
هیجانزده، به هیجان درآمده، ماتومبهوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Readers were electrified by the paper's audacity.
خوانندگان از جسارت روزنامه هیجانزده بودند.
The world was electrified by his courage.
دنیا از شجاعت ائ ماتومبهوت بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «electrified» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/electrified