امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Magnetized

    American: ˈmæɡnəˌtaɪzd British: ˈmæɡnɪtaɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      magnetizes

    • وجه وصفی حال:

      magnetizing

    معنی

    verb - transitive
    مغناطیسی، مغناطیسی‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد magnetized

    1. verb Attract strongly, as if with a magnet
      Synonyms:
      lured drawn spellbound pulled attracted taken enticed charmed bewitched appealed mesmerized allured
    1. adjective Having the properties of a magnet; i.e. of attracting iron or steel
      Synonyms:
      magnetic magnetised

    ارجاع به لغت magnetized

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «magnetized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magnetized

    لغات نزدیک magnetized

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return