Magnetize

ˈmæɡnətaɪz ˈmæɡnətaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    magnetized
  • شکل سوم:

    magnetized
  • سوم‌شخص مفرد:

    magnetizes
  • وجه وصفی حال:

    magnetizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
مغناطیسی کردن، کشیدن، شیفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - transitive
مغناطیسی کردن، آهن‌ربا کردن
- magnetized needle
- سوزن آهن‌ربا شده، سوزن کشندا شده
- His words magnetized all of us.
- سخنان او همه‌ی ما را گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد magnetize

  1. verb To direct or impel to oneself by some quality or action
    Synonyms: allure, appeal, attract, draw, entice, lure, take, pull
  2. verb Make magnetic
    Synonyms: magnetise, lure, charm, mesmerize, mesmerise, attract, degauss, bewitch, spellbind
    Antonyms: demagnetize

ارجاع به لغت magnetize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «magnetize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magnetize

لغات نزدیک magnetize

پیشنهاد بهبود معانی