آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ مهر ۱۴۰۴

    Charm

    tʃɑːrm tʃɑːm

    گذشته‌ی ساده:

    charmed

    شکل سوم:

    charmed

    سوم‌شخص مفرد:

    charms

    وجه وصفی حال:

    charming

    شکل جمع:

    charms

    معنی charm | جمله با charm

    noun countable uncountable B2

    جذابیت، گیرایی، فریبندگی، دل‌ربایی

    The narrow alleys of Isfahan have a unique charm.

    کوچه‌های باریک اصفهان جذابیت منحصربه‌فردی دارند.

    Parvin's speech had charm as well as depth.

    سخنرانی پروین هم گیرایی و هم عمق داشت.

    noun countable C2

    طلسم، جادو، حرز، تعویذ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    They hang charms around the necks of their children and cattle.

    آنان طلسم به گردن کودکان و چهارپایان خود می‌آویزند.

    He kept a rabbit’s foot as a lucky charm in his pocket.

    او پای خرگوشی را به‌عنوان طلسم خوش‌شانسی در جیبش نگه می‌داشت.

    noun countable

    آویز

    The jeweler showed me a silver charm with delicate designs.

    جواهرفروش، آویزی نقره‌ای با طرح‌های ظریف به من نشان داد.

    She collected charms from every city she visited.

    او از هر شهری که بازدید می‌کرد، آویزهایی جمع‌آوری می‌کرد.

    verb - transitive C2

    مجذوب کردن، شیفته کردن، دل بردن، تحت‌تأثیر قرار دادن، فریفتن، طلسم کردن

    The actor charmed reporters with his witty answers.

    بازیگر با پاسخ‌های هوشمندانه‌اش خبرنگاران را تحت‌تأثیر قرار داد.

    She charmed her way into the group by being friendly.

    او با رفتار دوستانه‌اش دل همه را برد و وارد گروه شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The children's behavior charmed the guests.

    رفتار بچه‌ها مهمانان را مسحور کرد.

    His body was charmed and no sword could harm him.

    بدنش طلسم شده بود و هیچ شمشیری به او کارگر نبود.

    the charming smile of Mona Lisa

    لبخند افسون آمیز مونالیزا

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد charm

    1. noun enchantment, allure
      Synonyms:
      attraction appeal attractiveness fascination magic charisma allure glamour magnetism lure enchantment bewitchery spell conjuration witchery beauty grace delightfulness desirability agreeableness it something pizzazz chemistry star quality
      Antonyms:
      repulsion
    1. noun talisman
      Synonyms:
      lucky piece amulet trinket mascot fetish rabbit’s foot good-luck piece phylactery juju madstone zemi
    1. verb enchant
      Synonyms:
      attract draw please win delight grab take turn on kill slay tickle fascinate magnetize enamor entrance captivate sweep off feet allure beguile enthrall mesmerize cajole hypnotize vamp wow inveigle possess spell transport bewitch send knock out knock dead wile win over put under a spell tickle pink ensorcell hex voodoo
      Antonyms:
      displease irritate offend repel turn off repulse

    سوال‌های رایج charm

    شکل جمع charm چی میشه؟

    شکل جمع charm در زبان انگلیسی charms است.

    وجه وصفی حال charm چی میشه؟

    وجه وصفی حال charm در زبان انگلیسی charming است.

    سوم‌شخص مفرد charm چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد charm در زبان انگلیسی charms است.

    ارجاع به لغت charm

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «charm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/charm

    لغات نزدیک charm

    • - charlock
    • - charlotte
    • - charm
    • - charmer
    • - charming
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.