Trinket

ˈtrɪŋkɪt ˈtrɪŋkɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    trinkets

معنی

noun
گول‌زنک، چیز کم‌خرج، جواهر بدلی، دزدکی و زیرجلی کار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trinket

  1. noun knickknack
    Synonyms:
    toy ornament bauble trifle curio gewgaw gadget novelty junk whatnot doodad objet d’art bibelot bagatelle gimcrack bead jewelry jewel glass stone rock hardware nothing sparkler plaything

ارجاع به لغت trinket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trinket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trinket

لغات نزدیک trinket

پیشنهاد بهبود معانی