Gadget

ˈɡædʒɪt ˈɡædʒɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    gadgets

معنی

noun C1
وسیله‌ی مکانیکی (به‌طور معمول کوچک)، ابزارچه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gadget

  1. noun device, novelty
    Synonyms:
    thing object tool invention appliance apparatus gizmo contraption contrivance widget gimmick doodad doohickey thingamajig whatchamacallit utensil business concern novelty

ارجاع به لغت gadget

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gadget» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gadget

لغات نزدیک gadget

پیشنهاد بهبود معانی