امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Gimmick

ˈɡɪmɪk ˈɡɪmɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اسبابی که در قمار‌بازی وسیله تقلب و بردن پول از دیگران شود، حیله، تدبیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gimmick

  1. noun contrived object; scheme
    Synonyms:
    aid apparatus artifice catch concern counterfeit deceit device dodge fake feint fixture fun gadget gambit game gizmo imposture instrument jest maneuver means method ploy ruse secret shift sport stratagem stunt trick widget wile

ارجاع به لغت gimmick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gimmick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gimmick

لغات نزدیک gimmick

پیشنهاد بهبود معانی