با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Artifice

ˈɑːrt̬əfɪs ˈɑːtɪfɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    artifices

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
استادی، مهارت، هنر، اختراع، نیرنگ، تزویر، تصنع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the art and artifice of Shakespeare's plays
- هنر و مهارت نمایشنامه‌های شکسپیر
- They saw through his artifice.
- به حیله‌ی او پی بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد artifice

  1. noun hoax; clever act
    Synonyms: con, contrivance, device, dodge, expedient, gambit, gimmick, machination, maneuver, play, ploy, racket, ruse, savvy, scam, stratagem, subterfuge, tactic, wile
    Antonyms: candor, frankness, honesty, honor, ingenuousness, innocence, openness, reality, sincerity, truthfulness
  2. noun cunning; deception
    Synonyms: artfulness, chicanery, craftiness, dishonesty, duplicity, guile, scheming, slyness, trickery, wiliness
    Antonyms: candor, frankness, honesty, honor, ingenuousness, innocence, openness, reality, sincerity, truthfulness
  3. noun skill, cleverness
    Synonyms: ability, adroitness, deftness, facility, finesse, ingenuity, invention, inventiveness, know-how, skill
    Antonyms: artlessness, inability, incapacity, simplicity, uncleverness

ارجاع به لغت artifice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «artifice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artifice

لغات نزدیک artifice

پیشنهاد بهبود معانی