Artlessness

    ˈɑːrtləsnəs ˈɑːtləsnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    بی‌آلایشی، بی‌ریایی، سادگی، ساده‌طبعی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The beauty of children is in their innocent artlessness.
    - زیبایی کودکان در بی‌ریایی معصومانه‌ی آن‌هاست.
    - She never abandons her spirit of artlessness and naiveté.
    - او هرگز از روحیه‌ی بی‌ریایی و سادگی خود دست نمی‌کشد.
    noun uncountable
    بی‌هنری، بی‌مهارتی
    - artlessness in translation
    - بی‌مهارتی در ترجمه
    - artlessness in painting
    - بی‌هنری در نقاشی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد artlessness

    1. noun simplicity
      Synonyms: ingenuousness, candor, naiveté, naturalness
      Antonyms: experience, sophistication
    2. noun unskillfulness
      Synonyms: ineptitude, clumsiness, awkwardness, crudeness, gawkiness, gracelessness, inelegance, uncoordination
      Antonyms: coordination, grace

    ارجاع به لغت artlessness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «artlessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/artlessness

    لغات نزدیک artlessness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند