گذشتهی ساده:
disarmedشکل سوم:
disarmedسومشخص مفرد:
disarmsوجه وصفی حال:
disarmingخلع سلاح کردن، به حالت آشتی درآمدن
خلع سلاح کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rebels were disarmed.
یاغیان خلع سلاح شدند.
Captured soldiers must be disarmed immediately.
سربازان اسیر باید فورا خلع سلاح شوند.
Her humility and cheerfulness disarmed all her enemies.
فروتنی و خوشرویی او همهی دشمنانش را تحبیب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disarm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disarm