امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Captivate

ˈkæptɪveɪt ˈkæptɪveɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    captivated
  • شکل سوم:

    captivated
  • سوم‌شخص مفرد:

    captivates
  • وجه وصفی حال:

    captivating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
شیفتن، فریفتن، اسیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He was a captivating speaker.
- او سخنران مسحورکننده‌ای بود.
- At the age of eighteen, I was captivated by a woman named Parivash.
- در هجده‌سالگی شیفته‌ی زنی به نام پریوش شدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد captivate

  1. verb attract, enchant
    Synonyms:
    allure beguile bewitch charm dazzle delight draw enamour enrapture enslave ensnare entertain enthrall entrance fascinate gratify grip hold hook hypnotize infatuate intrigue lure magnetize make a hit with mesmerize please rope in seduce spellbind sweep off one’s feet take turn one on vamp wile win
    Antonyms:
    disgust disillusion offend repel repulse

ارجاع به لغت captivate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «captivate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/captivate

لغات نزدیک captivate

پیشنهاد بهبود معانی