گذشتهی ساده:
captivatedشکل سوم:
captivatedسومشخص مفرد:
captivatesوجه وصفی حال:
captivatingشیفتن، فریفتن، اسیر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was a captivating speaker.
او سخنران مسحورکنندهای بود.
At the age of eighteen, I was captivated by a woman named Parivash.
در هجدهسالگی شیفتهی زنی به نام پریوش شدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «captivate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/captivate