شکل جمع:
captivesاسیر، گرفتار، دستگیر، دربند، زندانی، محبوس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
The robbers had kept their captives in a small room.
دزدان اسیران خود را در اتاق کوچکی زندانی کرده بودند.
He spoke about his experience as a captive during the war.
او دربارهی تجربهاش بهعنوان زندانیای درطول جنگ صحبت کرد.
اسیر، محبوس، گرفتار، در بند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Researchers studied the behavior of captive dolphins.
پژوهشگران، رفتار دلفینهای محبوس را مطالعه کردند.
Captive populations are often less genetically diverse than wild populations.
جمعیتهای در بند معمولاً تنوع ژنتیکی کمتری نسبت به جمعیتهای وحشی دارند.
captive birds
پرندگان در قفس (گرفتار)
زندانی، اسیر (جنگی)
Several captive troops were released after the ceasefire.
چندین نیروی نظامی اسیر پساز آتشبس آزاد شدند.
At that time Poland was a captive nation.
در آن هنگام لهستان کشوری در بند اسارت بود.
شنوندگان اجباری (مثلاً دانشجویان سرکلاس)
اسیر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «captive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/captive