امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slave

sleɪv sleɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    slaved
  • شکل سوم:

    slaved
  • سوم‌شخص مفرد:

    slaves
  • وجه وصفی حال:

    slaving
  • شکل جمع:

    slaves

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable B2
برده، بنده، غلام، غلامِ زرخرید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
verb - intransitive countable
سخت کار کردن، جان کندن، زحمت کشیدن، عرق ریختن
- a slave of/to
- (مجازی) اسیرِ، گرفتارِ، پای‌بندِ، بنده‌ی
noun countable
نگهبان برده‌ها، برده‌پا
noun countable
(به طعنه) کارفرمای بی‌رحم، (کارفرمای) جلاد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slave

  1. noun person who serves, often under duress
    Synonyms: bondservant, captive, chattel, drudge, help, laborer, menial, peon, retainer, serf, servant, skivvy, subservient, thrall, toiler, vassal, victim, worker, workhorse
    Antonyms: master
  2. verb work very hard
    Synonyms: be servile, drudge, grind, grovel, grub, muck, plod, skivvy, slog, toil, work fingers to bone
    Antonyms: be lazy

ارجاع به لغت slave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slave

لغات نزدیک slave

پیشنهاد بهبود معانی