فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Slave

sleɪv sleɪv

گذشته‌ی ساده:

slaved

شکل سوم:

slaved

سوم‌شخص مفرد:

slaves

وجه وصفی حال:

slaving

شکل جمع:

slaves

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable B2

برده، بنده، غلام، غلامِ زرخرید

verb - intransitive countable

سخت کار کردن، جان کندن، زحمت کشیدن، عرق ریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a slave of/to

(مجازی) اسیرِ، گرفتارِ، پای‌بندِ، بنده‌ی

noun countable

نگهبان برده‌ها، برده‌پا

noun countable

(به طعنه) کارفرمای بی‌رحم، (کارفرمای) جلاد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slave

  1. noun person who serves, often under duress
    Synonyms:
    servant worker laborer help menial victim captive vassal retainer subservient drudge toiler workhorse serf chattel thrall peon bondservant skivvy
    Antonyms:
    master
  1. verb work very hard
    Synonyms:
    work fingers to bone toil grind drudge slog plod skivvy grub muck grovel be servile
    Antonyms:
    be lazy

ارجاع به لغت slave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slave

لغات نزدیک slave

پیشنهاد بهبود معانی