گذشتهی ساده:
slavedشکل سوم:
slavedسومشخص مفرد:
slavesوجه وصفی حال:
slavingشکل جمع:
slavesبرده، بنده، غلام، غلامِ زرخرید
سخت کار کردن، جان کندن، زحمت کشیدن، عرق ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a slave of/to
(مجازی) اسیرِ، گرفتارِ، پایبندِ، بندهی
نگهبان بردهها، بردهپا
(به طعنه) کارفرمای بیرحم، (کارفرمای) جلاد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slave» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slave