گذشتهی ساده:
sloggedشکل سوم:
sloggedسومشخص مفرد:
slogsوجه وصفی حال:
sloggingشکل جمع:
slogsضربت سخت، سیلی، کوشش سخت، تقلا، ضربت سخت زدن، پرتاب کردن، تقلا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Tarzan slogged his way through the dense forest.
تارزان با زحمت از میان جنگل انبوه راهی برای خود باز کرد.
I have been slogging away at this dictionary for five years now.
اکنون پنج سال است که دارم روی این فرهنگ زحمت میکشم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slog» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slog