امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bear Down

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
1- فشار آوردن بر، تحت فشار قرار دادن 2- سخت کوشیدن، تقلا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bear down

  1. verb close in on
    Synonyms: advance on, approach, converge on, near, press, weigh down

ارجاع به لغت bear down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bear down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bear-down

لغات نزدیک bear down

پیشنهاد بهبود معانی