گذشتهی ساده:
sweatedشکل سوم:
sweatedسومشخص مفرد:
sweatsوجه وصفی حال:
sweatingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وزن خود را با (ورزش و) عرقریزی کاستن
(عامیانه) 1- با عرقریزی از شر چیزی راحت شدن
2- (چیز ناخوشایند را) تحمل کردن 3- (با دلواپسی) پیشبینی کردن، انتظار کشیدن 4- نگران بودن
(امریکا - عامیانه) بیدردسر!، اصلاً کاری ندارد!، فوری!، آسان است!
(عامیانه) 1- سخت کار کردن، تلاش زیاد کردن 2- دلواپس بودن، نگران بودن
(عامیانه) از چیزی بیزار بودن یا بد آمدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sweat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sweat