آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Sweat

swet swet

گذشته‌ی ساده:

sweated

شکل سوم:

sweated

سوم‌شخص مفرد:

sweats

وجه وصفی حال:

sweating

معنی sweat | جمله با sweat

noun uncountable B2

عرق

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

The runners were dripping with sweat.

عرق از بدن دوندگان جاری بود.

She wiped the sweat off her face with a handkerchief.

با دستمال عرق چهره‌ی خود را پاک کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Sweat tastes salty.

عرق شورمزه است.

sweat formed on the glass of cold water

آب‌دانه‌هایی که روی لیوان آب سرد تشکیل شده است

The bride was in such a sweat about the wedding plans.

عروس درباره‌ی قرار‌و‌مدارهای ازدواج سخت نگران بود.

The machines saved time and they also saved sweat.

ماشین‌ها موجب صرفه‌جویی در وقت و همچنین کاستن سختی کار شدند.

noun plural

انگلیسی آمریکایی لباس ورزشی، گرمکن ورزشی، تِرَک‌سوت

در انگلیسی بریتانیایی از tracksuit استفاده می‌شود.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

These old sweats are so comfortable that I never want to throw them away.

این گرمکن‌های قدیمی آن‌قدر راحت هستند که اصلاً دلم نمی‌خواهد دورشان بیندازم.

At home, she prefers to wear sweats instead of jeans.

او در خانه ترجیح می‌دهد به جای جین، لباس ورزشی بپوشد.

verb - intransitive B2

عرق کردن، عرق ریختن

The child's fever was high and he was sweating.

تب کودک شدید بود و داشت عرق می‌کرد.

I always sweat a lot when I exercise.

من همیشه موقع ورزش خیلی عرق می‌کنم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His doctors sweated him and then gave him a cold shower.

دکترهایش او را به عرق‌ریزی انداختند و سپس به او دوش آب سرد دادند.

to sweat out a cold

با عرق‌ریزی سرماخوردگی را برطرف کردن

verb - intransitive

خیس شدن، بخار گرفتن، عرق کردن

The room was stuffy and soon the windows started sweating.

اتاق گرم و دم کرده بود و به‌زودی پنجره‌ها از مه و قطرات آب پوشیده شدند.

Green plants sweat when tightly packed.

اگر گیاهان سبز تنگ کنار هم جا داده شوند عرق می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The surplus moisture will sweat out.

رطوبت زائد بیرون خواهد تراوید.

to sweat tobacco leaves

برگ تنباکو را به عمل آوردن

verb - intransitive

زحمت کشیدن، جان کندن، به‌سختی کار کردن، عرق ریختن

He sweated out one novel after another.

او با جان کندن رمان‌های پی‌در‌پی نوشت.

If you want success you must sweat for it.

اگر موفقیت می‌خواهی باید در راه آن تلاش کنی.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They used to sweat their workers fifteen hours a day.

آن‌ها روزی پانزده ساعت از کارگران خود بهره‌کشی می‌کردند.

with the sweat of one's brow and the labor of one's hands

با عرق جبین و کدیمین

verb - transitive informal

انگلیسی آمریکایی نگران بودن، فکر خود را مشغول چیزی کردن، دغدغه داشتن

We grieve and sweat to think that he too may die.

ما غم می‌خوریم و نگرانیم که شاید اوهم بمیرد.

Stop sweating about the exam, you’ve studied enough.

دیگر فکر خود را مشغول امتحان نکن، به اندازه‌ی کافی درس خوانده‌ای.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The police sweated him with all kinds of threats.

پلیس با انواع تهدیدات او را مجبور به حرف زدن کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sweat

  1. noun body’s perspiring
  1. noun hard work
  1. verb perspire
    Synonyms:
  1. verb worry about; bear
    Synonyms:
    worry about fret agonize suffer endure tolerate bear abide take go stand brook stomach chafe labor toil work hard lose sleep over be on pins and needles be on tenterhooks stay the course stick it out torture exert
    Antonyms:
    ignore be calm

Phrasal verbs

sweat off

وزن خود را با (ورزش و) عرق‌ریزی کاستن

sweat (something) out

(عامیانه) 1- با عرق‌ریزی از شر چیزی راحت شدن

2- (چیز ناخوشایند را) تحمل کردن 3- (با دلواپسی) پیش‌بینی کردن، انتظار کشیدن 4- نگران بودن

Collocations

sweat blood

(عامیانه) 1- سخت کار کردن، تلاش زیاد کردن 2- دلواپس بودن، نگران بودن

sweat our guts out

جان کندن، به شدت تلاش کردن، از جان مایه گذاشتن

Idioms

no sweat!

(امریکا - عامیانه) بی‌دردسر!، اصلاً کاری ندارد!، فوری!، آسان است!

sweat blood

(عامیانه) 1- سخت کار کردن، تلاش زیاد کردن 2- دلواپس بودن، نگران بودن

sweat it

(عامیانه) از چیزی بیزار بودن یا بد آمدن

to sweat blood for something

(برای رسیدن به چیزی) سخت تلاش کردن

no sweat

جای نگرانی نیست، آسان است

سوال‌های رایج sweat

گذشته‌ی ساده sweat چی میشه؟

گذشته‌ی ساده sweat در زبان انگلیسی sweated است.

شکل سوم sweat چی میشه؟

شکل سوم sweat در زبان انگلیسی sweated است.

وجه وصفی حال sweat چی میشه؟

وجه وصفی حال sweat در زبان انگلیسی sweating است.

سوم‌شخص مفرد sweat چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد sweat در زبان انگلیسی sweats است.

ارجاع به لغت sweat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sweat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sweat

لغات نزدیک sweat

پیشنهاد بهبود معانی