امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wilt

wɪlt wɪlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
پلاسیده و پژمرده شدن، خم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Plants wilted under the hot sun.
- گیاهان زیر آفتاب داغ پژمرده شدند.
- wilted lettuce
- کاهوی پلاسیده
- As it approached the building, the parachute started to wilt.
- چتر نجات ضمن نزدیک شدن به ساختمان شروع کرد به جمع شدن.
- The champion wilted before his opponent's punches.
- قهرمان در اثر مشت‌های حریف از پای درآمد.
- Their romance blossomed for two months and then wilted.
- عشق آن‌ها دو ماه شکوفا بود و سپس سست شد.
- Thou wilt see the end of this struggle.
- تو عاقبت این کشمکش را خواهی دید.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wilt

  1. verb sag, fail
    Synonyms:
    become limp break down cave in collapse diminish droop drop dry up dwindle ebb fade faint flag give out languish melt mummify shrivel sink succumb wane waste waste away weaken wither wizen
    Antonyms:
    bloom rise

ارجاع به لغت wilt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wilt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wilt

لغات نزدیک wilt

پیشنهاد بهبود معانی